۱۳۹۱ مهر ۴, سه‌شنبه

پروژه ایلومیناتی برای جنگ های جهانی وجنگ جهانی سوم

بسم الله الرحمن الرحبم

پروژه ایلومیناتی برای جنگ های جهانی وجنگ جهانی سوم


آلبرت پایک که یک ماسون درجه 33 بود .او الهامات تصویری را که داشته در نامه ای به گیسپپه مازینی رسانده است . در واقع پایک چگونگی طرح و ایجاد جنگ های بزرگ که در نهایت موجب به وجود آمدن نظم نوین خواهد بود را شرح داده است .

و شگفت زده خواهید شد اگر بدانید آنچه تاکنون به وقوع پیوسته درست با این الهامات و طرح پایک تطابق کامل دارد !

این نامه در اصل درکتابخانه ی موزه سطنتی انگلستان در دسترس بوده وتوسط رئیس سازمان اطلاعات پیشین نیروی دریایی سلطنتی کانادا به نام گای کارل کپی شده است . البته خود موزه وجود همچین نا مه ای را رد کرده ولی خود کارل در کتابش (شیطان شاهزاده ی این دنیا ) تصریح کرده که دارنده فعلی این نامه به او گفته است که در آن زمان این نامه در کاتالوگ دارایی های موزه وارد نشده بود . این مطلب را او در سال 1925 بیان کرده بود .

البته تا کنون مطلبی بر صحت وجود یا عدم وجود این نامه وجود ندارد ولی موضوع آن سالهاست مورد بحث در میان افراد مختلف می باشد .

حال به متن نامه میپردازیم و اینکه چگونه طرح سه جنگ جهانی از سالهای دور ریخته شده !

اولین جنگ باید ایجاد گردد تا ایلومیناتی ها بتوانند سزار روسیه را از بین ببرند و آن مکان را تبدیل به دژ کمونیستها کنند. اختلافات و واگرایی هایی که توسط ماموران ایلومیناتی بین انگلستان و آلمان ایجاد می شود می تواند جرقه ی این جنگ را بزند . در آخر این جنگ کمونیسم ساخته خواهد شد تا سایر دولتها را در هم بکوبد و مذهب را تضعیف نماید .

(( تاریخ دانان می دانند که پیمان اتحاد سیاسی بین انگلستان وآلمان در بین سالهای 1871 و 1898 توسط اوتو وان بیسمارک (یکی از یاران پایک ) ایجاد شد و همین امر وسیله ای شد که موجب بروز جنگ جهانی اول گشت . ))

دومین جنگ باید با بهره گیری از اختلافات میان فاشیست ها و سیاست مداران صهیونیست ایجاد گردد . روند جنگ باید به گونه ای باشد تا در انتهای آن نازیسم از بین برود و سیاست مدران صهیونیست آنقدر قدرتمند گردند تا بتوانند کشور اسرائیل را در فلسطین ایجاد کنند . در پایان جنگ کمونیسم جهانی باید آنقدر قدرتمند شود تا با مسیحیت جهانی یک تعادل قدرت ایجاد کند . سپس مهار گردد تا در موعد مقرر ما برای ایجاد آخرین تحولات ناگهانی جهانی از آن استفاده کنیم .

(( پس از جنگ جهانی دوم کمونیسم به شدت قدرت یافت و شروع به بلعیدن دولتهای ضعیف نمود . به طوری در سال 1945 در کنفرانس پاتس دام که استالین ترومن و چرچیل در آن حضور داشتند بخش بزرگی از اروپا به روسیه داده شده .

در ضمن افرادی شايد این ایراد را بگیرند که در سال 1872 نه صهیونیسمی بوده نه نازی . ولی باید این موضوع را مد نظر داشت که ایلومیناتی ها این جنبش ها به وجود آوردند. درضمن منشا واژه و ایدئولوژی کمونیسم از انقلاب فرانسه که در سال 1785 انجام شد حتی 4 سال پیش از آن بوده است . ))

سومین جنگ باید بوسیله ی ماموران ایلومیناتی و با استفاده از اختلافات میان سیاست مداران صهیونیست و لیدر های دنیای اسلام صورت بپذیرد . جنگ باید به گونه ای باشد که دو طرف (اسلامیون عرب و اسرائیلی ها ) کاملا یکدیگر را نابود کنند . در این مدت کشورهای دنیا نیز به دو گروه تقسیم شده بر سر این موضوع جنگ را تا نابودی کامل اقتصاد و اخلاق و …. به پیش می برند . بعد ازآن ما نهیلیسم (پوچ گرایی ) و بی خدایی را ترویج خواهند کرد ودامن خواهند زد به یک تحول اجتماعی جهانی گسترده ونیرومند که به جهانیان قدرت بی خدایی را نشان خواهد داد که این منشا تمام وحشی گری ها وآشفتگی ها خواهد بود . سپس ساکنان شهرها به مقابله یک عده انقلابی بر خواهند خواست و آنهایی را که مخالف تمدن هستند را نابود خواهند کرد و در این میان بسیاری از مسیحیت دست خواهند کشید . از این لحظه به بعد تعداد زیادی به جستجوی ایده آل های دیگر خواهند رفت و در میان این سردر گمی ما دکترین لوسیفر را علنی خواهند کرد که جریانی را بوجود خواهد آورد که در نهایت منجر به این خواهد شد که بیخدایی و مسیحیت را نابود می کند .

۱۳۹۱ مهر ۳, دوشنبه

سازمان های اجرایی ایلومناتی

بسم الله الرحمن الرحیم

سازمان های اجرایی ایلومناتی



نهادهای اجرایی «ایلومیناتی»ها عبارتند از: سازمان همکاری و توسعۀ اقتصادی اروپا (OCDE)

سازمان هدایت کننده «بازار نوین فرا آتلانتیک» (AIMS)، که قوانین و مقررات تجارت جهانی را مشخص ساخته، از نزدیک بر سیاست اقتصادی کشورهای غربی تأثیرگذار است. این سازمان 30 کشور توسعه یافته را که «از اصول اقتصاد بازار پیروی می‌کنند،» گردهم می‌آورد.

صندوق بین‌المللی پول (IMF) و بانک جهانی: این دو نهاد مالی اقتصاد و محیط زیست کرۀ زمین را از طریق وام‌هایی که به شرط اجرای یک سیاست اقتصادی فوق‌لیبرال، و به زیان واقعیت‌های انسانی و اکولوژیک اعطا می‌گردد، ترسیم می‌کنند. سازمان تجارت جهانی (WTO): قوانین و مقررات تجاری جهانی را از طریق کاهش بیش از حد اختیار تصمیم‌گیری کشورها در زمینۀ اقتصاد و یا محیط زیست، تعیین می‌کند.

کمیسیون اروپا یا «کمیسیون بروکسل»: که دولت اتحادیۀ اروپاست. اعضای این کمیسیون انتخاب نمی‌شوند، و مردم نیز هرگز در جریان نتایج تصمیم گیری‌های آنان قرار نمی‌گیرند. بخش‌های فزاینده‌ای از قدرت کشورها به این «کمیسیون» که تحت هیچ کنترل دموکراتیکی قرار ندارد، انتقال داده شده است. (80 درصد قوانینی که در کشورهای عضو اتحادیه اروپا به اجرا درمی‌آید، قوانین اروپایی هستند) انتقال بخش‌هایی از حاکمیت کشورها از سوی سیاستمدارانی از جناح‌های راست و چپ و با هدف خارج ساختن بخش مهم و اساسی تصمیمات اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی از حیطۀ اختیارات تصمیم‌گیری عمومی، انجام پذیرفته است.

علاوه بر این، «کمیسیون اروپا» خود تماماً زیر نفوذ لابی‌های صنعتی قرار دارد که الهام‌بخشان بزرگ قوانین و مقررات اروپایی هستند. سیاست اروپا با همکاری نزدیک «میزگرد اروپا» (European Round Table) تعیین می‌گردد که سران بزرگترین شرکت‌های چند ملیتی اروپا را گردهم می‌آورد. «میزگرد اروپا» در تمامی تصمیمات بزرگ اقتصادی، مالی، اجتماعی و یا زیست محیطی شراکت دارد. و بالآخره، بسیاری از کمیسرهای اروپایی به شرکت‌های چند ملیتی و یا شبکه‌های نفوذی طرفدار لیبرالیسم و جهانی‌سازی بسیار وابسته‌اند.

شایان ذکر است که «AMI» (به زبان فرانسه) یا «MAI» (به زبان انگلیسی) یک توافق بین المللی است که به طور کاملاً پنهان و محرمانه از سال 1995 تحت نظارت «سازمان همکاری و توسعۀ اقتصادی اروپا» به اجرا درآمده و پیامدهای آن خطری بی‌سابقه برای دموکراسی محسوب می‌شود. رسانه‌ها که اغلب به چندملیتی‌های طرفدار این توافقنامه تعلق دارند، درمورد وجود و محتوای این معاهده پیوسته سکوتی خارق‌العاده اتخاذ کرده‌اند. اصل عمدۀ «AMI» برپایۀ ایجاد مجموعه‌ای حقوقی برای چندملیتی‌ها، به زیان دولت‌ها و مردم استوار است، بی‌آنکه در ازای آن کمترین اجباری را برای این شرکت‌ها به وجود آورد.

۱۳۹۱ مهر ۲, یکشنبه

قانون اساسي ماسون‌ها

بسم الله الرحمن الرحیم

قانون اساسي ماسون‌ها

اين سنگ که گاهي "سنگ دايره آمريکايي" نيز خوانده مي شود "رهنما سنگ" نام دارد و يک يادبود گرانيتي در منطقه "البرت کانتي" در ايالت جورجياي آمريکاست که ارتفاع آن با احتساب سنگ بناهاي فرو رفته در در خاک به 20 پا (6.1 متر) و بدون آنها به 18 فوت (5.5 متر) مي رسد. اين بنا از شش قطعه گرانيت به ارزش وزني 240 هزار پوند (معادل يکصد و 10 هزار کيلوگرم) تشکيل شده است. يک قطعه در وسط و چهار قطعه در اطراف آن قرار دارند. يک سنگ هم بر روي همه پنج قطعه قرار دارد که از نظر ستاره شناسي در يک رديف قرار دارند. لوحي در سمت غربي سنگ جورجيا در زمين فرو رفته که تاريخ و هدف آن را بيان مي کند.
در ژوئن 1979 ميلادي، شخصي با نام مستعار "آر. سي. کريستين"، شرکت گرانيت "البرتون" را براي ساخت اين بنا اجاره کرد. يک فرضيه معروف مي گويد که انتخاب اين اسم مستعار به نشانه احترام به "کريستين روزنکروز"، نظريه پرداز مذهبي قرن 17 ميلادي صورت گرفته است.

نوشته ها

پيامي که يک مجموعه 10 اصلي به هشت زبان را شامل مي شود بر روي سنگ جورجيا حک شده است. بر روي هر طرف هر کدام از چهار سنگ بزرگ يک اصل نوشته شده است. اگر از طرف شمال در جهت عقربه هاي ساعت حرکت کنيد، زبان ها بدين ترتيب خواهند بود: عبري، انگليسي، اسپانيولي، سواحيلي، هندي، چيني، عربي و روسي:

1.جمعيت بشر را در توازن با طبيعت، به 500 هزار نفر کاهش دهيد.

2. بازتوليد را بصورت منطقي پيش ببريد و مهارت و تنوع را افزايش دهيد.

3. براي بشريت يک زبان واحد زنده تعيين شود.

4. هر چيزي را با ادله اعتدالگرايانه عشق، اعتقاد و عُرف، حاکم کنيد.

5. با تکيه بر قوانين و دادگاه هاي عادلانه از مردم و ملل دفاع کنيد.

6. همه کشورها بايد بتوانند مناقشه هاي خارجي خود را در يک دادگاه جهاني حل کنند.

7. از قوانين فرعي و قانونگذاران ناکارآمد دوري شود.

8. بين حقوق فردي و وظايف اجتماعي تعادل برقرار گردد.

9. در راستاي جست وجوي ابديت به حقيقت، زيبايي و عشق احترام گذاشته شود.

10. غده سرطاني روي زمين نباشيد و درها را به روي طبيعت باز کنيد.


رهنماسنگ

يکي دو متر دورتر به سمت غرب "رهنماسنگ"، سنگي گرانيتي قرار دارد که بر روي اين لوح، اطلاعاتي در مورد رهنماسنگ و زبان هاي موجود نوشته شده است. اطلاعاتي در مورد اندازه، وزن و مشخصات نجومي سنگ ها، تاريخ نصب و سرمايه گذاران پروژه. همچنين اطلاعاتي در مورد محفظه محتواي آثار تاريخي زير اين لوح، موجود است اما حوادث موجب شده که اطلاعاتي که در مورد تاريخ قرار دادن محفظه وجود دارد از روي لوح پاک شود.
بر روي نام مستعار روي لوح، ترک ايجاد شده است بگونه اي که در ظاهر "نام مستعار" دچار غلط املائي شده است. در مرکز هر گوشه لوح، يک دايره وجود دارد. که چهار جهت جغرافيايي را نشان مي دهد. در دايره فوقاني لوح نوشته شده است: "سنگ رهنماي جورجيا: بنا شده در 22 مي 1980 ميلادي". زير اين عبارت نوشته شده: "رهنماي عصر خرد". در چهار حاشيه دايره بزرگ نام چهار زبان باستاني نوشته شده است: بابلي (به خط ميخي)، يوناني باستان، سانسکريت و مصري باستان (به خط هيروگليف).
در سمت چپ لوح، در دو ستون اينچنين نگاشته شده است:

مشخصات نجومي:
کانال رد شده از سنگ، يعني قطب نجومي
شيار افقي يعني سفر ساليانه خورشيد
پرتو آفتاب بخش فوقاني سنگ به نيمروز ساليانه اشاره دارد.
نويسنده: آر. سي. کريستين (نام مستعار)
اسپانسرها(حاميان): گروهي کوچکي از آمريکايي ها که در پي "عصر خِرد" هستند.
محفظه آثار تاريخي: حدود دو متر زير سنگ داراي دريچه است.

زبان ها
زير دو ستون مذکور اينچنين نوشته شده است: "زبان هاي رهنما سنگ". اين هشت زبان جديد در گوشه هاي يک چند ضلعي نوشته شده اند يعني هر کدام بر سر يک ضلع بصورت موافق عقربه هاي ساعت: انگليسي، اسپانيايي، سواحلي، هندي، عبري، عربي، چيني، و روسي.
در دايره زيرين سنگ نيز اينچنين نوشته شده است:
"براي اطلاعات بيشتر به موزه و نمايشگاه گرانيت البرتون مراجعه شود."
جورجيا، البرتون، خيابان دانشگاه
مشخصات نجومي
چهار سنگ بيروني محدوده انحراف زاويه قمري سال را نشان مي دهند. در ستون مرکزي، مي توان يک سوراخ را ديد که "ستاره شمالي خارج از محدوده" زمان در آن قابل مشاهده است و شياري که در آن محل قرار دارد انقلابين و اعتدالين خورشيد را نشان مي دهد. روزنه موجود در بخش فوقاني سنگ، اجازه مي دهد که اشعه خورشيد هر روز ظهر از آن عبور کرده و بدين ترتيب پرتويي از مرکز سنگ بيرون زده تا نويدبخش روز باشد.

نشاني
رهنماسنگ جورجيا بر فراز تپه هاي البرت کانتي در جورجيا در 140 کيلومتري شرق آتلانتا قرار دارد. اين سنگ در شرق بزرگراه "هارت ول" جورجياست که براحتي از داخل بزرگراه قابل مشاهده است. در کنار بزرگراه مي توانيد تابلوي "بطرف جاده رهنماسنگ" را مشاهده کنيد. اين رهنماسنگ در پست ترين نقطه "البرت کانتي" قرار گرفته است.

مالکيت
"البرت کانتي" نام صاحب زمين هاي اين سنگ بزرگ است. "آر. سي. کريستين" اين زمين ها را که پنج جريب بود از "وين مولريکس" خريده و با سند به البرت کانتي تقديم کرده است.
طبق يک روايت، در مارس 1980 ميلادي در حضور 100 نفر، از اين اثر پرده برداري مي شود اما روايت ديگر مي گويد که در 22 مارس 1980 ميلادي در حضور 400 نفر از اين اثر پرده برداري شده است.



آشنایی با ایلومناتی (قسمت دوم)

بسم الله الرحمن الرحیم

آشنایی با ایلومناتی (قسمت دوم)


بازیکنان اصلی در زمینه ی بین المللی متعلق به 13 خانواده ثروتمند جهان هستند و عمده ی انها مردانی هستند که از پشت صحنه بر جهان حکومت می کنند . انها تصمیم گیرندگانی هستند که قوانینی را برای رئوسای جمهور و دول تنظیم می کنند و انها اغلب از چشم تیز عموم حفظ می شوند چون نمی توانند تیزبینی را تحمل کنند.اصالت انها به هزاران سال بر می گردد و در حفظ اصالت خود از نسلی به نسل دیگر بسیار دقیق هستند. قدرت انها در مخفی بودن و اقتصاد انهاست. پول قدرت می اورد. روشنفکران مالک تمام بانکهای بین المللی ، نفت و قدرتمندترین مشاغل صنعت و تجارت هستند. انها در سیاست نفوذ می کنند و صاحب دول هستند یا حداقل انها را کنترل می کنند.مثال این گفته انتخابات ریاست جمهوری امریکاست. پوشیده نیست نامزدی که بیشترین حمایت پولی را داشته باشد برنده ی انتخابات است، چون این قدرت را برای از میان برداشتن کاندید رقیب دارد به وجود می اورد.و چه کسی از کاندیدای درست حمایت می كند؟ روشنفکران.

آنها از هر دو طرف حمایت نمی کنند. انها تصمیم می گیرند چه کسی رئیس جمهور بعدی خواهد شد و برای برنده شدن آن تلاش می کنند حتی اگر مجبور به تقلب باشند.اغلب مبارزات ریاست جمهوری با پول موادمخدر سرمایه گذاری می شوند ، یعنی روشنفکران هم در کار تجارت مواد مخدر هستند. انتخابات واقعا ضروری نیستند اما به امکان رای می دهند بنابراین می توانیم در یک بازی شرکت کنیم ، آنها به پیروی از قانون تظاهر می کنند. اما آیا رئیس جمهور بازی را ترتیب می دهد؟ نه. قدرت با سیاستمداران نیست، بلکه در دست روشنفکران است که اغلب اعضای عالی رتبه ی آن بانکداران هستند. کاندید های پیشتاز برای ریاست جمهوری به دقت از افراد اصیل 13 خانواده ی روشنفکر انتخاب می شوند و اگر ما تمام رئیس جمهور های ایالات متحده را از اغاز تا کنون بررسی کنیم می بینیم که اغلب انها از همان نسل سلطنتی هستند و همه خویشاوند بودند که شجره ی خانوادگی مرتبطی دارند. اشرافیت معادل روشنفکری است. پس اهداف روشنفکران چیست؟ برای ایجاد یک حکومت جهانی و یک یستور جدید جهانی با افراد بالامرتبه برای هدایت جهان به سمت بردگی و فاشیسم. این هدف قدیمی انهاست برای درک کامل ان یکی باید بفهمد که این هدف از نوعی نیست که گمان می رود در طول عمر به دست می اید.

هدفی بوده است که باید به کندی در طول مدت زمان طولانی تکمیل شود. تمام انجمن ها توسط روشنفکران کنترل می شوند و به انها تعلق دارد.شناخته شده ترین انها فراماسونها می باشند. افرادی که انجمن ها و روشنفکران را کنترل می کنند شیطان پرستان هستند. انها به جادوی سیاه عمل می کنند. خدای آنها لوسیفر است. مهم نیست من و شما به این باور داشته باشیم یا نه انها کار خود را با جدیت انجام می دهند. سیاره ای که اصلا گمان نمی رود به هیچ شکلی دارای جادو باشد مگر در فیلمها و کتابها، و اگر کسی به شما بگوید حتما مورد تمسخر قرار می گیرد. بعد از اینکه افراد فیلم ارباب حلقه ها را تماشا کردند، جادوی بیشتری را در زندگی شان وجود داشت… کنترل ذهن و هوش از نهان توسعه می یابد. با غلبه بر صنعت فیلم و با کنترل هنر های زیبای انها می دانند چگونه نوجوانان را وادار کنند به ساز انها برقصند و واقعیت از نوع انها را بپذیرند. موزیکی که نوجوانان مجبور هستند به انها گوش فرا دهند اغلب کاملا بدون کیفیت هستند و انها را به سوی مواد مخدر ، خشونت ، بی عاطفگی و ماشینی بودن سوق می دهد.همچنین برای کنترل ذهن هم استفاده می شود. کمپانی ها موسیقی با کیفیت را رد می کنند چون Black Sabbath و Rolling stones در اغاز دهه ی 70 و قبل از انها شیطان پرستی از طریق صنعت موسیقی ارتقا یافته است.بسیاری از گروهها همان راه را در پیش گرفتند و همیشه فروش بالایی داشتند. همان چیز در هالیوود هم رخ می دهد. فیلمهای ای . تی و روز رستاخیز و فاجعه در راستای شیطان پرستی رایج شده اند. در بالا گفتم افرادی که روشنفکران را کنترل می کنند اعضای ثروتمندترین 13 خانواده ی دنیا هستند که ناشناس و مخفی هستند و رهبری از فردی به فردی دیگر در طی نسلها منتقل شده است. با وجود این، هیچ رازی برای همیشه پوشیده نمی مانند و دیر یا زود فاش می شود و در این مورد هم صدق می کند. کسی این خانواده ها را دقیقا نمی شناسد اما اخیرا به خاطر اینکه از دستور روشنفکران سرپیچی کردند و اطلاعات قابل ملاحظه ای را فاش کردند شناخته شده اند. در اینجا نام 13 خانواده را می اوریم:

1- Astor

2- Bundy

3- Collins

4- DuPont

5- Freeman

6- Kennedy

7- Li

8- Onassis

9- Rockefeller

10- Rothschild

11- Russel

12- Van Duyn

13- Merovingian

ان خانواده ها را می توان دقیقا در کتاب Fritz Springmeier مطالعه نمود: » اصالت روشنفکران»

منبع:(www.ufolove.wordpress.com)

آشنایی با ایلومیناتی (قسمت اول)

بسم الله الرحمن الرحیم

آشنایی با ایلومیناتی (قسمت اول)


«ایلو میناتی» (Illuminati) واژه ای لاتینه كه معنای «آگاهان»، «روشنفكران»، «روشن بنیان» و «سرآمدان» رو داره. با این توصیف، گروهی از «بزرگان» جهان كه خود رو گلچین شدگانی از بین نخبگان و برگزیدگان می دونن، تصمیم گرفتن كه قدیمی ترین، مرموزترین و محرمانه ترین سازمان های مخفی «اربابان (خود خوانده) جهان» رو به این نام بخوانند. اکثر این سازمان ها در جامعه پایگاه و اعضایی دارن و هویت اونا بر مردم معلوم است، اما اعضای «ایلومیناتی» به وضوح شناخته شده نیستند، اگرچه برخی نام ها مصرانه بر زبان ها جاری است. قدر مسلم آن كه، این سازمان از خاندان های بزرگ سرمایه داران یا اشراف، مانند «راتشیلد»ها، «هریمن»ها، «راسل»ها، «دوپون»ها، «ویندسور»ها و یا «راكفلر»ها- از جمله، «دیوید راكفلر» اجتناب ناپذیر، از بنیانگذاران گروه «بیلدربرگ» و «شورای سیاست خارجی»- تشكیل شده است.

ایلومیناتی»ها از سال 1776 به فعالیت مشغولن. در این تاریخ، فردی مسیحی- از «ژزوئیت»های سابق- به نام «آدام وایسهاوپت» فرقه «ایلومیناتی» را در «باویر» آلمان بنیان نهاد. در اون دوران، پروژه «ایلومیناتی»ها تغییر كامل و بنیادین جهان از طریق نابودی قدرت نظام های سلطنتی را شامل می شد كه در آن زمان مانعی بر سر راه پیشرفت جامعه و اندیشه ها به شمار می اومدن. گفته می شه كه انقلاب كبیر فرانسه و بنیانگذاری ایالات متحده نیز حاصل استراتژی اونا بوده. از دیدگاه «ایلومیناتی»ها، دموكراسی سیاسی «وسیله»ای بیشتر نیس و به هیچوجه نمی تونه یك «هدف» تلقی شه. از نظر اونا، جماعت مردم به طور طبیعی جاهل و احمق و بالقوه تندخو و زودخشم است، و بنابراین جهان صرفا باید از سوی نخبگانی آگاه و روشن بین هدایت شه. به این صورت، اعضای این گروه به مرور زمان از «توطئه گرانی خرابكار» به «سلطه گرانی بیرحم» تبدیل شدن كه هدف اصلی و اساسی شون حفظ قدرت و استیلای خود بر مردمه.

تأسیس گروه «ایلومیناتی» سرآغاز اجرای طرحی بود كه باید طی قرون متمادی و از طریق كنترل نظام مالی نوظهور انجام می پذیرفت تا استیلای كامل بر جهان حاصل گردد، و به همین منظور نیز طراحی شده بود. اجرای این طرح سپس در بطن این «برگزیدگان موروثی» از میان نخبگان و روشنفكران، همانند مشعلی پایدار، نسل به نسل دست به دست گردیده، با تحولات تكنولوژیك، اجتماعی و اقتصادی مطابقت یافت.


برخلاف سازمان های دیگه «اربابان جهان»، «ایلومیناتی»ها صرفا یك «باشگاه تعمق» ساده و یا یك «شبكه نفوذی» نیستن، بلكه سازمانی رو تشكیل می دن كه ماهیت واقعی اون كاملا مبهم، مشكوك، محرمانه و اسرارآمیزه.

واژه «ایلومیناتی» از كلمه لاتین «ایلومیناره» سرچشمه می گیره كه خود به معنای «روشن كردن»، «دانستن» و «شناختن» است. پس، «ایلومیناتی» معنای «آگاهان»، «روشنفكران» و یا «روشن بینان» را دارد. و در واقع نیز، «ایلومیناتی»ها خود را صاحب شناخت، كرامت و خردی برتر می دانند كه از زمان های بسیار دور به ارث برده اند و بر این پندارند كه این خود بدانها مشروعیتی برای فرمانروایی بر بشریت می بخشد. «ایلومیناتی»ها شكل مدرن یك جامعه مخفی و سری بسیار قدیمی به نام «اخوت مار» رو تشكیل می دن، كه ریشه و اصل آن به ریشه های تمدن غرب، در بیش از 5000 سال پیش، یعنی تمدن های سومر و بابل برمی گرده.